درباره ایران - درباره استان آذربایجان غربی -
امروز به معرفی یکی دیگر از جاذبههای بسیار جذاب گردشگری ایران میپردازیم. «دریاچه تخت سلیمان»، معروف به دریاچه گنج که در تکاب استان آذربایجان غربی واقع شده است.
دریاچه تخت سلیمان از راز های گوناگون پر است و در طول تاریخ چهره سلاطین و پادشاهان زیادی را به خود دیده است. این دریاچه یکی از رمزآلودترین نقطههای تاریخی فلات ایران هست و افسانهها و روایات تاریخی نشانه ای بر این باور هستند. تخت سلیمان دریاچهای است که گذر تاریخ و تمدنها را در دل خود نهفته دارد.
در ۴۵ کیلومتری شمال شرقی شهر تکاب محیطی باستانی است که از 1600 سال پیش شکل گرفته و باورهای مختلفی درباره آن وجود دارد. با محلیها که گپوگفت کنید حتما مواردی از جمله محل تولد زرتشت، محل نگهداری جام مقدس حضرت مسیح و حتی محل زندگی حضرت سلیمان را به این منطقه نسبت میدهند. جالب است بدانید بومیهای منطقه از داستانی حکایت میکنند که حضرت سلیمان با کوبش عصایش به زمین این دریاچه را به وجود آورده و این دریاچه در حال حاضر نیز «دریاچه تخت سلیمان» نام دارد و معتقدند که گنجی بزرگ را نیز در خود دفن کرده است.
گویا با سرد شدن هوا در فصل پاییز و به ویژه در زمستان، بخار ملایمی از سطح آب بلند میشود و جلوهای رویایی را به وجود میآورد. رازهای زیادی درباره این دریاچه وجود دارد که با سفر به این منطقه خاص دانستههای شگفتانگیزی پیشرو خواهید داشت.
نخستین بار غواصان آلمانی وارد دریاچه شدند بر طبق مشاهدات آنها که بعدها منتشر گردید، گودالی در میان دریاچه دیده شد که 112 متر عمق داشت. همچنین 10 کانال آب در حاشیه دریاچه کشف گردید اما به دلیل رسوبات زیاد آب و محدودیت دید آنها موفق به کشف اثری خاص در اعماق آب نشدند.
چند سال پس از کاوش های غواصان آلمانی، ایرانی ها نیز تصمیم گرفتند وارد دریاچه شوند. غواصانی با نظارت پژوهشکده باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی تن به آب زدند و به اعماق دریاچه رفتند. غواصان مشاهدات خود را تحت گزارشی از این دریاچه ارائه دادند:
با ورود به دریاچه متوجه رسوبات فراوان در آب آن شدیم. این رسوبات به حدی بود که در عمق 3 متر، میدان دید تنها 2 متر است. این میدان دید در اعماق پایین تر مثلا در 15 متر کاملا از بین می رد و با وجود اینکه خورشید در بالای دریاچه می تابد ذرات معلق اجازه ی عبور نور را نمی دهند. چراغ قوه غواصی تنها امکان دیدن 20 تا 30 سانتی متر را برایمان ممکن می کرد و ما تنها می توانستیم وسایل خود و چهره ی غواص دیگر را در کنار خود ببینیم.
بعد از طی 37 متر به بستری رسیدیم که می توانستیم بر روی آن زانو بزنیم اما به محض زانوزدن 30 تا 40 سانتی متر در املاح زردرنگی که همه جا را پوشانده بود فرو رفتیم. بلند شدن این املاح وضعیت دید را بدتر کرد و تقریبا دیگر دیدی نداشتیم. مطمئنا این پایان راه ما و آخرین سطح دریاچه نبود بلکه تنها یک قسمت تاقچه ای درون آب بود چرا که با شیب تندی تا اعماق دریاچه ادامه می یافت.
با اینکه در سطح آب ماهی های کوچک آکواریومی دیده می شد در عمق 15 متری به بعد دیگر اثری از حیات نبود. در اعماق آب به دنبال گنجینه های تاریخی بودیم اما تمها زباله هایی را یافتیم که در طول تاریخ به این دریاچه انداخته شده اند. وانت یکی از آنها بود. همچنین واگن های هیات کاوشگر آلمانی که توسط محلی ها پس از رفتن کاوشگران به دریاچه ریخته شده بود نیز به چشم می خورد.
با وجود اینکه آلمانی ها 10 کانال آب را در حاشیه یافتند اما ما فقط 9 کانال را پیدا کردیم. میزان عمق در جنوب و غرب دریاچه 35 و در وسط 70 متر تخمین زده شد اما اثری از گودالی که آلمانی ها از وجود آن خبر دادند نیافتیم. متوجه شدیم که این دریاچه فاقد چشمه های آب گرم است. دمای آب که در ابتدای ورود به آب 18 درجه بود در اعماق کمی سرد تر شد. دور تا دور دریاچه تراس های رسوبی را مشاهدی کردیم که محیط دریاچه را محدود می کرد.
گنجینه های در اعماق دریاچه:
شاید دورترین واقعه ی تاریخی که اشاره به وجود اشیاء قیمتی در دریاچه دارد مربوط به دوران كورش كبير پادشاه هخامنشي باشد. گفته می شود که در سال 547 قبل از میلاد، این کوروش پس از غلبه بر پادشاه ليديه به نام كروسوس، وی را به ایران آورد و در محلی به نام بارن در نزدیکی همدان امروزی سکنی داد.
كروسوس پادشاهی غنی به شمار می آمد که هنوز هم در تاريخ جهان به ثروتمند بودن مشهور است و ساکنان اروپا، اشخاص بسيار غنی و ثروتمند را به كروسوس تشبيه مي كنند. او اولين پادشاهي بود كه ضرب سکه را رواج داد و اموال بسیاری را برای خود اندوخت. به هنگام آوردن وی به ایران، کوروش خزانه اشياء قيمتي او گرفت و به عنوان نذر در آب درياچه مقدس تخت سلیمان انداخت.
در اسناد تاریخی روایات و گفته هایی در مورد جنگ هاي بين امپراتوري روم و پادشاهي اشكاني وجود دارد. یکی از این گفته ها که در تاريخ روم، مصر و جهان با عنوان داستان تاريخي كلئوپاترا و آنتوني شناخته می شود قصه ی جالبی را روایت می کند. در این داستان آمده است که سردار رومي به نام آنتونيو، در سال 36 قبل از ميلاد قلعه تخت سلیمان که در آن زمان، گنزک خوانده می شد را محاصره نمود. در میان این محاصره و کشمکش هایی که در طول آن به وجود آمد، نگهبانان آتشكده مقدس، در زمان احساس خطر و وجود امكان سقوط قلعه اشياء قيمتي موجود در آتشكده و معبد را به داخل درياچه مي انداختند تا هم کسی به آنها دسترسی نداشته باشد و هم نذری برای حفظ آنها از دشمن به شمار آید.
خسرو پرویز پادشاه ساسانی با هراكليوس پادشاه روم همواره در جنگ بود. نيروهاي روم شرقي پس از کشمکش ها و جنگ های بسیار توانستند قلعه تخت سليمان را در 624 میلادی تصرف کنند. پیش از تصرف کامل تخت سلیمان، نذورات و گنج های موجود در آتشکده، توسط موبدان به دریاچه ریخته شد تا دشمن به آنها دسترسی پیدا نکند.
موبدان زرتشتي معتقدند اين درياچه متعلق به الهه آب ها به نام ناهيد یا آناهیتا می باشد و ريختن اشياء نذري به داخل آن کاری مرسوم بوده است. این کار به منظور حفظ اين اشياء به وسيله صاحب آن و امری جایز تلقي مي شد.
با وقوع جنگ هاي ایرانیان و اعراب در صدر اسلام و اشغال ایران، نیروهای خلیفه دوم توانستند قلعه را محاصره کنند. در آن زمان نیز بعيد نيست كه گنج ها و نذوراتی را به دریاچه ریخته باشند.
بحث برانگیز ترین گنجی که ممکن است در کف دریاچه وجود داشته باشد انگشتر حضرت سلیمان می باشد. براساس باورهایی عامیانه، کل مجموعه ی تخت سلیمان توسط نیروهایی ماورایی ساخته شده است که از حضرت سلیمان فرمان می بردند. وی انگشتری در دست داشت که تمام قدرت خود را از آن می گرفت. داستانی وجود دارد که می گوید شیطان توانست به انگشتر دست پیدا کند و آن را به درون دریاچه بیاندازد تا بتواند بر تخت سلیمان تکیه زند. پس از این واقعه شیطان با ظاهر سلیمان بر تخت نشست و فرمانروایی کرد. برخی بر این باورند که سلیمان نبی هرگز به این انگشتر دست پیدا نکرد اما تعابیر دیگری در این میان آورده شده است که می گوید سلیمان توانست انگشتر را از شکم یک ماهی که آن را خورده بود بیرون آورد و شیطان را شکست دهد.